5 عامل عقب ماندگی کشور و جوانان

علی رضاقلی معتقد بود که فرهنگ قبیله‌ای وجه غالب مناسبات اجتماعی در تاریخ بلند ایران بوده است. دورانی که در آن فرمان بر قانون، تبعیض بر برابری، روابط بر ضوابط، و خاص گرایی بر عام گرایی ترجیح و غلبه داشته است. این زمینه تاریخی/ اجتماعی توام با احساس ناامنی، بی آینده‌گی و پیش بینی ناپذیری موجب شده است که توجه به خیر عمومی، آینده نگری، قانون‌گرایی، مشارکت‌جویی و جمع گرایی به عنوان مولفه های بنیادین اخلاق توسعه مجالی برای ظهور نیابند.

5 عامل عقب ماندگی کشور و جوانان

اپیزود اول: محمود سریع القلم با بیان این‌که تا کنون به ۱۱۶ کشور جهان سفر کرده است می‌گوید که هیچ جامعه‌ای را از نظر تفرد بالاتر از ایران نیافته است. به گفته او خودمحوری در جامعه ایران موج می‌زند و سعادت فردی بر سعادت جمعی اولویت دارد.

اپیزود دوم: محسن گودرزی ما را متوجه نسلی می سازد که به باور او منفعت طلب و لذت جو هستند، از قید مرجعیت اجتماعی رها شده و آزادی عمل پیدا کرده اند، به دلیل ابتلا به فردگرایی خودخواهانه امکان کنش جمعی، دستیابی به توافق، و اخلاق توسعه را ندارند.

استبداد دیرپای تاریخی: ایران واجد تاریخ بلندی از حیات نظام های استبدادی است که آثاری ماندگار در ضمیر و رفتار ایرانیان به جا گذاشته اند. استبداد با کشتن فردیت، ایجاد ناامنی روانی، جلوگیری از رشد یافتگی شهروندان، اضمحلال کنش‌گری، و بازتولید و انتشار روابط عمودی و نابرابر در سراسر جامعه نقش مهمی در عدم توسعه یافتگی ایفا می کند.

تشکل زدایی سیستماتیک: آن‌چه نظام های اقتدارگرا را به شدت نگران می سازد نه مردم بلکه سازمان یافتگی مدنی آن‌هاست. از همین رو مستبدان تلاش می کنند تا جامعه را اتمیزه کرده و ایدئولوژی را به مثابه چسبی برای چسباندن و همراه کردن شهروندان با اهداف خود به کار گیرند. در همین راستا نظام های اقتدار گرا نوعی تشکل زدایی سیستماتیک را در دستور کار خود قرار داده و می کوشند با بالا بردن هزینه فعالیت های مدنی، شهروندان را به سمت ترجیح منافع فردی سوق دهند.

عدم توافق برای توسعه: توسعه یافتگی نیازمند توافق جامعه و حکومت بر سر ناکارآمد تلقی کردن شیوه حکمرانی، استفاده از تجارب جهانی، و تلاش برای بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های اجتماعی و انسانی می باشد. در تجربه نوین توسعه یافتگی در کشورهای شرق آسیا توافق نخبگان و سیاست‌مداران در برون‌رفت از وضعیت گذشته و گذار به اولویت یافتگی اقتصاد، ایجاد رابطه سازنده با جهان، و اتخاذ استراتژی توسعه صادرات کاملا مشهود بوده است.

آموزش و پرورش ناکارآمد: برخورداری از اخلاق توسعه نیازمند جامعه پذیری موثر کودکان در مدارس و نهادینه شدن ویژگی هایی مانند فعالیت مشارکتی، میهن دوستی، اعتماد سازی، ظهور فردیت، و پرهیز از خودمحوری می باشد. این در حالی است که آموزش و پرورش ناکارآمد کنونی با چیرگی یافتن پدیده کنکور و آموزش فست فودی بر آن کودکان را هر چه بیشتر به سوی انزوا گرایی، بی اعتمادی، رقابت ناسالم، و خودمحوری سوق می‌دهد.

تداوم فرهنگ غارتی- غنیمتی: علی رضاقلی معتقد بود که فرهنگ قبیله‌ای وجه غالب مناسبات اجتماعی در تاریخ بلند ایران بوده است. دورانی که در آن فرمان بر قانون، تبعیض بر برابری، روابط بر ضوابط، و خاص گرایی بر عام گرایی ترجیح و غلبه داشته است. این زمینه تاریخی/ اجتماعی توام با احساس ناامنی، بی آینده‌گی و پیش بینی ناپذیری موجب شده است که توجه به خیر عمومی، آینده نگری، قانون‌گرایی، مشارکت‌جویی و جمع گرایی به عنوان مولفه های بنیادین اخلاق توسعه مجالی برای ظهور نیابند.

بیشتر بخوانید:

سخنان علی رضا نبی کارآفرین مشهدی و پاسخ مهران صولتی / بازگشت به معنویت گرایی دهه پنجاه!
۵ دلیل عدم مشارکت جوانان متخصص برای اداره کشور
معنای برداشت از حساب بانکی به دلیل بی‌حجابی
زنان چگونه به کابوس اقتدارگرایان تبدیل می شوند؟ / دمکراسی سازی با الگوی زنان تربیت کننده کودکان پرسشگر
صولتی: مسئولان خواهان نقد سنت برای گره گشایی نیستند / تمدن سازی نیازمند نظام نقد است
چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟

216216

دیدگاهتان را بنویسید