وقتی فرزند ما دچار عشقی افراطی و طغیانی می شود، قبل از هرچیز باید از خودمان بپرسیم که کاسه نیاز او را کجا به خوبی تغذیه نکردیم که الان یک فرد دیگر فقط با یک دیدار باعث چنین چسبندگی عاطفی شده و فرزندمان فکر می کند همه دنیا یعنی او؟!
گروه زندگی- نفیسه خانلری- در بخش اول مواجهه با عشق های نوجوانی فرزندان، طی گفت و گو با خانم طاووسی کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره، مفصلا از نحوه برخورد والدین درصورت وقوع عشق نوجوانی صحبت کرده و راهکارهایی ارائه دادیم که مهمترین این راهکارها، عدم برخورد چکشی با نوجوان عاشق از قبیل توهین، تحقیر و تنبیه بود و همدلی و ایستادن در کنار او تا رهایی از دوران نوجوانی و غلیان عاطفی بدون هرگونه آسیب و خطاهای احتمالی؛ اما طبق وعده قبلی درادامه این گفت و گو میخواهیم به دو مبحث دیگر بپردازیم. اول اینکه چرا گاهی عشق های دوران نوجوانی از حدطبیعی خارج شده و حالت افراطی به خود میگیرد؟ سوال دوم هم اینکه درصورت وقوع چنین عشقهایی که معمولا از طرف فرزندان بروز داده نمیشوند، والدین چه واکنشی باید داشته باشند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات کلیدی، با ما باشید.
سمیرا طاووسی کارشناس ارشد روانشناسی و مشاوره محرومیت عاطفی در خانواده مساوی است با عشق های طغیانی *خانم طاووسی! گرچه گفتید براساس تحولات دوران نوجوانی بروز عشق در این دوران اتفاقی طبیعی است اما گاهی این عشق ها از حدطبیعی خارج شده و شکل عجیب و غریبی به خود می گیرد، بیایید کمی هم در رابطه با چرایی وقوع این اتفاق صحبت کنیم. اصلا چه عواملی منجر به این نوع عشق های طغیانی می شود؟ هیچ چیزی اتفاقی نیست و قطعا دلایلی وجود دارد که عشق نوجوانی، شدت زیادی پیدا کرده و از حدطبیعی خارج میشود. درحقیقت ما بیشتر در بچههایی شاهد این اتفاق هستیم که در خانواده، محرومیت عاطفی دارند و و پدر و مادرها آنقدر درگیر خود و مسائل حاشیهای زندگی هستند که یادشان رفته فرزندشان باید تغدیه عاطفی شود. متاسفانه بعضی ها فکر میکنند اگر فرزندشان از نظر مالی تامین باشد و در انواع و اقسام کلاسهای آموزشی شرکت کند، همه چیز تکمیل است، درحالیکه حتی اگر خیلی از اینها نباشد اما درعوض ارتباط عاطفی عمیق وجود داشته باشد، بسیار کمتر شاهد این نوع عشق های طغیانی و عجیب و غریب خواهیم بود.
*با این حساب می توان گفت خانوادهها، اصلیترین عامل بروز عشق های طغیانی در نوجوانان خود هستند. بله. وقتی فرزند ما دچار عشقی افراطی و طغیانی میشود، قبل از هرچیز باید از خودمان بپرسیم که کاسه نیاز او را کجا به خوبی تغذیه نکردیم که الان یک فرد دیگر فقط با یک دیدار باعث چنین چسبندگی عاطفی شده و فرزندمان فکر میکند همه دنیا یعنی او؟! شک نکنید که حتما یک جاهایی پدر و مادر کم گذاشته اند که چنین اتفاقی افتاده، زیرا دختر و پسری که در خانواده خودش غرق در محبت باشد، به شکل افراطی به سمت یک غریبه از جنس مخالف جذب نمی شود. ببینید ما میگوییم «غرق در محبت»، یعنی از جمله «غرق در نعمت» استفاده نمیکنیم، زیرا تامین مالی و رفاهی نوجوان در اولویت های بعدی قرار میگیرد و محبت به فرزند و تحکیم روابط عاطفی در راس این هرم. البته همین محبت هم ساز و کاری دارد. به واقع همانطور که ما در قبال فرزندان خود با با امر و نهی اضافی به نتیجه مثبت نمی رسیم، با محبت های افراطی و لوس بار آوردن فرزند هم نتیجه خوبی نخواهیم گرفت و هرکدام از اینها میتواند مشکلات ثانویه را به همراه آورد. * خود شما با طیف وسیعی از نوجوانان مواجه هستید و نیازهای آن ها را به خوبی میشناسید، پس به طور مصداقی کمی از این نیازها و ضعف های موجود در خانواده ها که سرانجام میتواند منجر به عشق های افراطی شود، برایمان بگویید. نوجوانانی پیش ما میآیند که وقتی با آن ها صحبت میکنیم، میفهمیم مثلا مادر خانواده یک عمر جوری میان فرزند دختر و پسرش تبعیض قائل شده که دختر نوجوان احساس میکند جایی در خانه ندارد و اصلا بچه آن خانواده نیست؛ یا مثلا پدری که نسبت به دختر خود بی تفاوت بوده و هیچ وقت او را ندیده و یا بیش از حد به فرزند خود خصوصا دخترش سخت گرفته و باعث شده که او را از خودش طرد کند. متاسفانه امثال این نوع رفتارها بسیار زیاد مشاهده می شود و این درحالی است نوع رفتار پدر و مادر با فرزندان، نقشی حیاتی در شکل گیری احساسات نوجوان دارد و میتواند در آینده او اثرگذار باشد. به دختری که در خانه آرایش می کند، چشم غره نروید *لطفا نمونه هایی از سخت گیری بیش از حد والدین در خانواده مثال بزنید تا شاید زنگ هشداری برای برخی والدین باشد. همانطور که گفتیم نوجوانی دوره شور و هیجان و همچنین تجربیات جدید است، پس باید کاملا آگاهانه با فرزندان خود مواجه شده و با آزادی و یا سخت گیریهای افراطی، از آن سر بام نیفیتم. مثلا همین موضوع آرایش کردن که موردتوجه اکثر دختران در دوران نوجوانی است؛ اینکه بعضی خانواده دوست ندارند، فرزندشان بیرون از خانه آرایش کند، باتوجه به اعتقادات ما ایرانی ها کاملا طبیعی است اما اینکه برخی والدین خصوصا پدرها هنگام آرایش هرچند جزیی دخترشان در خانه و در برابر محارم، به او چشم غره می روند و او را بازخواست و یا حتی توهین، تحقیر و تمسخر میکنند، اصلا منطقی نیست. مگر چه اشکالی دارد که یک نوجوان با فطرت خدادادی زیبایی خواهی، در خانه خود کمی آرایش کند، موهایش را مدل دار ببندد و لباس های زیبا بپوشد؟ چه بساکه حتی والدین و با تاکید میگویم خصوصا پدرها به عنوان یک جنس مخالف، باید از زیبایی دخترشان تعریف و او را تحسین کنند که در خانه خودش احساس راحتی میکند و به نظافت و زیبایی اهمیت میدهد. *این دقیقا همان توصیه ای است که حتی کارشناسان بنام مذهبی خانواده نیز نسبت به آن تاکید دارند. چون مجموع همین رفتارهاست که باعث تحکیم روابط والدین و فرزندان شده و با اشباع نیاز آن ها از بسیاری اتفاقات تلخ و اشتباه پیشگیری میکند. مثلا در مورد دختری که در خانه آرایش میکند، همان تعریف و تایید ساده ضمن بالابردن اعتماد به نفس او، باعث میشود که دیگر احساس نیاز نکند و برای گرفتن تایید زیبایی، به نمایش خود در بیرون از خانه روی نیاورد. البته این فقط یک نمونه از عمل و عکس العمل هایی است که در دوره نوجوانی با آن برخورد می کنیم و متاسفانه در خانواده ها، فقرهای رفتاری متعددی وجود دارد و نهایتا به این می انجامد که خیلی از بچه ها بیرون از خانه، گل درشت بروز داده شوند.
با فرزندانتان خلوت کنید * برای تحکیم رابطه بین والدین با فرزندان، چه پیشنهادات دیگری دارید؟ گرچه این موضوع بسیار گسترده است اما می توان به یکسری کارهای ساده اما بسیاربسیار اثرگذار اشاره کرد. مثلا گاهی پدر باید با اجازه وارد اتاق فرزندش شود، با هم گپ بزنند، حال و احوال و روابط او در مدرسه و با دوستانش را جویا شود، حتی از دوران کودکی و نوجوانی خود برای فرزندش تعریف کند و از علایق فرزندش بپرسد تا نهایتا بتواند به شناختی نسبی از دنیای فرزند خود دست یافته و رابطه اش را با او قوی تر کند. همچنین بیرون رفتن های مادر و دختری، پدر و دختری و برعکس آن، نوجوان را به این یقین می رساند که برای خانواده اهمیت دارد و برای او وقت میگذارند، بنابراین تشنه محبت نمیماند و به هر عشق و محبتی هرچند جزیی از جنس مخالف چنگ نمیاندازد و از او برای خودش بت نمیسازد. * پس میزان صمیمت والدین و کیفیت روابط با نوجوان، در کاهش آسیب های دوران بلوغ، بسیار حیاتی و اثرگذار است. دقیقا همین طور است. برای ممانعت از آسیب های دوران بلوغ باید از قبل، علاج واقعه کرده و وقتی سن فرزندان پایین است، رابطه را قوی کنیم. همه تحقیقات نشان داده اند که کیفیت رابطه والدین با یکدیگر و با فرزندان در کاهش آسیب های دوران بلوغ بسیار تاثیرگذار است؛ یعنی والدین هرچه قدر با فرزندان خود رابطه با کیفیت تر حتی در زمان محدود داشته باشند و مثلا هفته ای یکی دو ساعت اختصاصا با فرزندشان وقت بگذارد، بدون آنکه نصیحت گر و قضاوت گر باشند، پای حرف او بنشینند، از ویژگی های مثبتش تعریف کنند و حتی بگویند که در بسیاری از موارد به او اعتماد دارند، بخش اعظمی از راه را رفته اند. ما بیشتر در بچه هایی شاهد عشق های طغیانی هستیم که در خانواده، محرومیت عاطفی دارند و پدر و مادرها آنقدر درگیر خود و مسائل حاشیه ای زندگی هستند که یادشان رفته فرزندشان باید تغدیه عاطفی شود.